Web Analytics Made Easy - Statcounter

«دیدن این فیلم جرم است» از این هفته بر روی پرده سینماها اکران شد. فیلمی که بسیاری ان را کپی‌برداری از آژانس شیشه‌ای می‌دانند اما فاصله زیادی با ساخته‌ی حاتمی‌کیا دارد. - اخبار سیاسی -

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- محمدعلی سافلی:(این نوشته شامل روایت بخشی از فیلم است؛ اگر نمی‌خواهید داستان فیلم را قبل از مشاهده بدانید، از خواندن متن منصرف شوید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

)

فیلم «دیدن این فیلم جرم است» ساخته آقای علیرضا زهتابچیان و با تهیه‌کنندگی آقای علیرضا شفاه بعد از دوسال توقیف بر پرده سینماها ظاهر شده است. فیلم داستان یک جوان بسیجی که فرزند و برادر دو شهید است را روایت می‌کند که همسرش ریحانه از سوی یک دوتابعیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بعد از گیر افتادن ضارب در تور ایست-بازرسی، ارگان‌های مختلف نظامی و امنیتی به‌دنبال آزادی او می‌آیند. 

نشست خبری "دیدن این فیلم جرم است"| شفاه: تفکری که منجر به قانون کاپیتالاسیون شد هنوز در کشور وجود داردنگاهی به فیلم "دیدن این فیلم جرم است"|عیدی حوزه هنری در 40سالگی انقلاب اسلامی!

 

امیر(نقش اول فیلم) اقدام به گروگان گرفتن ضارب و افرادی می‌کند که برای آزادکردن او آمده‌اند که در نهایت با ورود نیروهای ویژه، امیر و دوستانش دستگیر می‌شوند.

وجود دیالوگ‌ها و اشاره به اتفاقات سیاسی سالهای اخیر همچون مذاکرات هسته‌ای، تحریم‌های نفتی و ماجرای تجاوز به دو کودک در عربستان و همچنان کاراکترهای سیاسی، این اثر را فیلمی کاملاً سیاسی کرده است و شاید در پسِ ذهن سازندگان این اثر احتمال توقیف آن بوده است که نام آن را یک نام بی‌ربط انتخاب کرده‌اند: "دیدن این فیلم جرم است!"

مطمئناً بزرگترین توفیق برای یک اثر بد، توقیف آن است که با استثناء کردن آن از سایر فیلم‌ها عطش دیدن آن را در مخاطب ایجاد کند و همین مظلومیت مانع از نقدهای اساسی و صحیح به آن خواهد شد.  نقد به این اثر را باید در دو ساحت بررسی کرد. یکی نقد فنی و محتوایی‌ آن و دیگری فضای فکری حاکم بر سازندگان امثال این فیلم یا سریال آقازاده است که ما ابتدا به نقد محتوایی اثر می‌پردازیم.

یک؛ "دیدن این فیلم جرم است" تلاشی برای کپی‌برداری از آژانس شیشه‌ای اثر فاخر ابراهیم حاتمی‌کیا و تاحدودی کپی از اثر سعید سهیلی (سنگ،کاغذ،قیچی) است اما برخلاف آن دو اثر، روند اتفاقات داستان روندی فانتزی و غیرواقع‌بینانه است.

همسر یک فرمانده پایگاه از سوی یک دوتابعیتی مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد، آن هم در نزدیکی پایگاه بسیج و در شبی که ایست و بازرسی برقرار است و همسر فرمانده و آن دوتابعیتی وارد تور می‌شوند. شخص موردنظر هم صبح فردا قرار است از کشور خارج کشور و مسئولیت مهمی دارد. چیده شدن این همه اتفاق مشابه ممکن است هر صدسال یک بار هم رخ ندهد. 

دوم؛ وضعیتی که فیلم از یک شب در جمهوری اسلامی روایت می‌کند یک وضعیت کاملاً آچمز و به‌بن بست رسیده است. از یک طرف بسیجیِ داستان مدعی حق ضایع‌شده خود است، از سوی دیگر متهم که یک دوتابعیتی است صبح فردا باید برای فروش نفت ایران به مسافرت برود، سفارت انگلستان پیگیری آزادی تبعه کشورش شده و ... . در وضعیت آچمز نه امیر که قهرمان داستان است می‌تواند بر حق خود پافشاری کند و نه حاکمیت که تمام نمادهایش روبه‌روی امیر نشسته‌اند. یک روحانی، یک سیاستمدار و یک شخصیت نظامی که برای مذاکره با امیر می‌آیند، نه می‌توانند جانب مظلوم را بگیرند و غائله را ختم به‌خیر کنند و نه کامل جانب متهم را بگیرند. آنها حتی در برابر درخواست امیر برای آنکه یکی از آنها-به‌عنوان نماد حکومت- به گوش متهم سیلی بزند نیز درماندند!

در چنین شرایطی تنها آنارشی جواب می‌دهد. دیدن این فیلم جرم است القای انسداد کامل است.  آن هم نه از سوی یک شخصیت خنثی یا ضدانقلابی بلکه بسیج به‌عنوان وفادارترین گروه به انقلاب دست به اسلحه می‌برد. در حقیقت بسیج  دقایق ابتدایی فیلم درحال جلوگیری از بی‌قانونی و برقراری نظم است، در یک گردش 180 درجه‌ای به مروج انسداد تبدیل می‌شود و نهادهای نظامی علیه همدیگر دست به اسلحه می‌برند.

سوم؛  این فیلم علیرغم آنکه می‌خواسته تقلیدی از آژانس شیشه‌ای باشد، اما به یک کپی کاریکاتوری از آژانس شیشه‌ای تبدیل شده است که نه خلاقیت و دقت حاتمی‌کیا را دارد و نه ظرافت و بلاغت و هنرمندی او در شخصیت‌بخشی به کاراکترها و نویسندگی دیالوگ‌ها و...؛ علاوه بر آن سکانسهای مختلفی از فیلم نشان‌دهنده بی‌اطلاعی نویسنده و کارگردان از ماهیت  و واقعیت آنچیزهایی است که به تصویر می‌کشد. مثلاً تصور نویسنده فیلمنامه از بسیج، یک تصویر کاملاً دهه شصتی است. این حجم اسلحه در یک پایگاه شاید در دهه شصت قابل قبول بود اما مدت‌هاست پایگاه‌های بسیج اسلحه‌خانه ندارند. ایست بازرسی هم در یک محیط بن‌بست انجام می‌شود! در سکانسی از فیلم که ماموران امنیتی در حال بررسی سوابق بسیجی‌های پایگاه هستند، یک نفر دارای روابط غیراخلاقی، یک نفر علاقه‌‌مند به همکلاسی دخترش و یک نفر هم حمله‌کننده به سفارتخانه‌های انگلیس و عربستان معرفی می‌شود و عملاً بسیج را یک نهاد معرفی می‌کند که ملغمه‌ای از افراد سالم و غیرسالم با سابقه خودسری و آنارشی است!

در سکانس‌های نهایی داستان شخصیتی به نام سردار موسوی(عموی امیر) به عنوان ناجی وارد می‌شود. سرداری که تازه هواپیمایش بر زمین نشسته و خود را از فرودگاه به پایگاه بسیج می‌رساند. شخصیتی که تداعی‌گر شهید سردار سلیمانی است اما فاجعه آنجاست که او نیز با محافظه‌کاران همراهی می‌کند و از موضع فعال به انفعال می‌رسد یعنی همه‌چیز به بن بست رسیده و حتی راه برای حاج قاسم هم مسدود است!

دیالوگ‌های فیلم نیز مانند پست‌های اینستاگرامی شعارگونه است بخصوص آنجا که امیر با کریمی(نماینده کمیته تصمیمات ملی)  صحبت می‌کند!

جدا از نقد فنی و محتوایی اثر، سطح بالاتری که باید به آن نقد وارد کرد، فضای فکری سازندگان آن و تامین‌کنندگان منابع مالی چنین فیلم‌هایی است. دیدن این فیلم جرم است کم‌شباهت به سریال آقازاده اثر حامد عنقا نیست که آن هم این روزها مخاطبان زیادی پیدا کرده است. سریالی که در آن فساد در کشور را یک فساد همه‌جانبه، مافیایی، ساختاری و سیستمی به تصویر می‌کشد و در این سیستم فاسد، افراد نادری هم البته هستند که به صورت غیرسیستمی با فساد مبارزه می‌کنند. فاسدان در سریال، انسانهایی هوشمند و خلاق، و در عوض، مقابله‌کنندگان با آن انسانهایی ساده و فاقد هرگونه خلاقیتی هستند که غالباً از روی اتفاق و آنهم به وسیله‌ی بخشی از همان سیستم فاسد که قصد انتقام‌گیری‌های داخلی دارند، به اسنادی از ریشه فساد دست می‌یابند!

همچنین عمق و گستره فساد و مافیایی بودن و سیستماتیک بودن آن به نحوی است که اگر بخواهی با آن مقابله  کنی هم آبرویت را باید در میان بگذاری و هم جانت را! و جز با این دو، امکان مقابله با این فساد وجود ندارد!

دیدن این فیلم جرم است با بودجه حوزه هنری و سریال آقازاده با حمایت سازمان فرهنگی هنری اوج ساخته شده است یعنی دو نهاد حاکمیتی فیلم‌هایی ساخته‌اند که تصویرگر فساد سیستماتیک و یا انسداد انقلابی‌گری درون سیستم است و این سوال مطرح می‌شود که آیا مدیران و مسئولان این نهادها واقعا چنین تصوری از کشور و جمهوری اسلامی دارند؟ اگر چنین تصوری دارند پس چگونه در همین ساختار گنجیده‌اند و مسئولیت قبول کرده‌اند. 

اگر این تلقی درست نباشد، افسوس دیگری باید خورد و آن هم این است که مسئولان فرهنگی کشور تصور درستی از آثار هنری نداشته باشند و عده‌ای با سوءاستفاده از این بی‌سوادی، فیلم‌ها و سریال‌هایی که محتوایی ضد حاکمیتی دارد را با بودجه نهادهای انقلابی بسازند. 

انتهای پیام/ 

منبع: تسنیم

کلیدواژه: دیدن این فیلم جرم آژانس شیشه ای سریال آقازاده فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۷۷۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟

این اهمیت از آن‌روست که با توجه به آمارهای منتشر شده از‌سوی نهادهای علمی کشور بیشتر مخاطبان ایرانی به موضوعات دینی اهمیت می‌دهند و براساس آخرین پیمایش مرکز تحقیقات صدا وسیما نیز پربیننده‌ترین برنامه‌های رسانه‌ملی برنامه‌های مذهبی هستند. اما این‌که چرا تاکنون درصنعت فیلمسازی و سریال‌سازی به چنین موضوع مهمی کمتر پرداخته شده نیاز به بررسی بیشتری دارد.   سینما و فیلمسازی مذهبی  سینما ذاتا هنری قصه‌گو و در عین‌حال وابسته به تکنولوژی محسوب می‌شود و به همین جهت بستر خوبی برای طرح روایت و داستان‌های برآمده از باورها و عقاید انسان‌ها در طول تاریخ است. همچنین به‌دلیل بدیع و مدرن بودن، ابزارهای نامحدودی در اختیار دارد که می‌تواند در اذهان مخاطبان عمیقا اثرگذار باشد. از آغاز شکل‌گیری سینما در اواخر قرن نوزدهم تا به امروز، جادوی سینما این امکان را فراهم کرده تا سینماگران، دغدغه‌های اعتقادی و مذهبی خود را از طریق این رسانه به نمایش بگذارند. به‌طورکلی این تولیدات دارای اهمیت استراتژیک هستند و می‌توانند در نمایش و قرائت مطلوب مردم درخصوص ادیان، مهم و پرطرفدار باشند.   چرا سینمای دینی در ایران شکل نمی‌گیرد سینمای ایران اسلامی که به‌عنوان مرکز اصلی تجمع شیعیان دنیا، سال‌هاست در تولیدات انواع فیلم‌های سینمایی با رویکردهای انسانی و اخلاقی خوش درخشیده اما به‌نظر می‌رسد تاکنون برای تولیداتی از نوع سینمای دینی حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد؛ آن‌هم در شرایطی که جریانات انحرافی صهیون و وهابیت، تمام سپاه خود را برای به تصویر کشیدن دوران صدر اسلام به‌گونه‌ای که مطلوب خودشان است، به میدان آورده‌اند. از ساخت فیلم و حکمرانی بر سینمای هالیوود تا بودجه‌ریزی و سریال‌سازی در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و خاورمیانه برای تحریف تاریخ شیعه و دوران امامت اولاد نبی اسلام‌(ص) آن هم بدون رعایت ابتدایی‌ترین ملاحظاتی که می‌توان داشت.   تحریف تاریخ شیعه مصداق فراوانی را می‌توان از میان تولیدات عربی درباره تحریف تاریخ شیعه هم‌راستا با تفکر ضدایرانی مثال زد اما متأخر‌ترین آنها می‌تواند مجموعه‌هایی مانند «اِمامُ الْفُقَهاء» یا «حشاشین» باشد که این روزها نامش سر زبان‌ها افتاده است. این تولیدات نمایشی گرچه از‌سوی برخی با سهل‌انگاری دنبال می‌شود اما ماجرای آنها عمیق‌تر از مباحثی چون جنبه سرگرمی صنعت فیلمسازی است و تلاش می‌شود تا با القای تصویری غلط، زمینه تحریف تاریخ را فراهم کند.به طور مثال این مجموعه‌های تلویزیونی نه فقط به‌دور از اهداف سیاسی و ضد‌شیعی ساخته نشده‌اند بلکه دقیقا می‌دانند چه هدفی را دنبال می‌کنند و قرار است چه تصویری از اسلام و شیعه به جهان ارائه نمایند تا در نهایت آنچه در اذهان در مورد اسلام و تشیع شکل می‌گیرد، به نفع خودشان و در راستای تضعیف اندیشه ولایی شیعیان باشد که امروز رسانه‌ها‌ و اندیشمندان صهیونیستی چنین تفکری را مانع جدی حیات خود می‌دانند.   تصویری تحریف شده از امام صادق‌(ع)  به عنوان نمونه مجموعه «اِمامُ الْفُقَهاء» که در رابطه با زندگی امام صادق‌(ع) به کارگردانی سامی جنادی سوری و نویسندگی حامد العلی کویتی با حمایت شرکت کویتی الخیر در ۳۰ قسمت ساخته شده و در سال ۱۳۹۱ از شبکه العراقیه در عراق پخش گردید و پس از آن شبکه الکوثر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز البته با برخی اصلاحات، از‌جمله پوشاندن چهره مبارک بنیان‌گذار مذهب شیعه‌(ع) و پدر بزرگوارشان، آن را به نمایش گذاشت، تلاش شده تا روایتی تاریخی از خلفای اربعه ارائه دهد و با توجه به نهضت علمی که امام باقر(ع) و امام صادق‌(ع) پایه‌گذاری کردند، این موضوع را اثبات کند. این در حالی است که این سریال با توجه به جایگاه این دو امام شیعه در پی اثبات جریان خلافت است اما از این امامان و خلافت برحق آنها چیزی نمی‌گوید.همین امر سبب شد برخی‌ مراجع تقلید در کشورهای مختلف اسلامی از این سریال انتقاد کنند. «اِمامُ الْفُقَهاء» اگرچه مدرسه علمیه امام صادق‌(ع) در مسجد النبی‌(ص) و پرورش فقها و علما در آن مدرسه را به تصویر کشیده است، اما به امامت این امام بزرگوار و نشان دادن شخصیت وی در حد یک فقیه، بسنده کرده که چنین رویکردی در مجموعه‌ای که مدعی روایت زندگی امام صادق‌(ع) است، نمی‌تواند بی‌هدف بوده باشد.بر همین اساس باید این سؤال را مطرح کرد، آیا واقعا ساخت فیلم و سریال در خصوص بنیان‌گذار مذهب شیعه وظیفه سینما و تلویزیون ایران نیست؟    حشاشین در مقابل تفکر شیعی در راستای بررسی تولیدات فیلمسازی و سریال‌سازی، باید گفت سریال حشاشین نیز که در ماه رمضان امسال پخش شد و تلاش کرده جنبش شیعه اسماعیلیه را همراستا با داعش به تصویر بکشد را هم باید در این رابطه ارزیابی کرد. اسماعیلی‌ها نام خود را از اسماعیل بن جعفر، فرزند امام صادق‌(ع) گرفته‌اند. آنها برخلاف شیعیان اثنی‌عشری، که امام موسی کاظم‌(ع) برادر کوچک‌تر اسماعیل را به عنوان امام پذیرفته‌اند، معتقد بودند اسماعیل جانشین امام صادق‌(ع) بوده است. همین تفکر انحرافی حالا دستمایه جریان‌های صهیونیستی شده تا از زبان کشورهای سکولار اسلامی فیلمی ساخته شود که تفکر شیعی را با داعش ساخته شده توسط غرب پیوند زنند و به جهانیان نشان دهند که تفکر داعشی هم‌راستا با تفکر شیعی است‌ و با تحریف تاریخ، کذبیات تفکری خود را جای حقیقت اندیشه شیعیان جا بزنند.   سینما حق دستکاری تاریخ را ندارد با بازخوانی انتقادات و واکنش‌هایی که امروزه از سوی منتقدان به چنین آثاری می‌شود، می‌توان به‌خوبی دریافت که جریانات صهیونیستی چگونه از دو‌قطبی‌سازی و پاک‌کردن تاریخ بهره می‌برند. به‌طور مثال شاید فیلمنامه‌ای با یک قصه اجتماعی و عاشقانه این امکان را برای فیلمساز فراهم کند تا دخل و تصرفی در موضوع ایجاد نماید اما فیلمساز طبیعتا حق دستکاری تاریخ و وقایع شناخته شده را ندارد، به‌خصوص اگر درام به شخصیتی تاریخی بپردازد که در یک دوره زمانی خاص نقش فعالی داشته است؛ این نقدی است که وجیهه عبدالرحمن از بازیگران سینمای عرب به‌تازگی بر سریال «حشاشین» مطرح کرده است. متاسفانه پدیده جعل تاریخ در درام تاریخی عرب و ترکیه بسیار وجود دارد، چراکه آنها فیلمنامه‌ها را از بین رویدادهایی برمی‌گزینند که مواضع قهرمانانه را تقویت و افتخارات و پیشینیان‌شان را ستایش می‌کند و این قطعا به نفع درام نیست و وقتی این درام درخصوص به تصویر کشیدن شخصیت‌های ارزشمند دینی جمع زیادی از مردم دنیا باشد، اشکال چنین رویکردی بیشتر نمود پیدا می‌کند.حتی برخی منتقدان شبکه‌های عربی نیز در مورد این سریال گفته‌اند: این مجموعه نمایشی در ابتدا و انتها ماحصل خیال بوده که از تاریخ الهام گرفته شده است.    وقتی صهیون برای کوبیدن اسلام سیاسی دست به‌کار می‌شود ساخت سریال‌هایی چون حشاشین از سوی جریان صهیونیستی که امروز در ضعیف‌ترین جایگاه خود قرار دارد راهبری می‌شود تا با کوبیدن اسلام سیاسی در ایران، اخوان‌المسلمین در مصر و حماس‌ در فلسطین که بزرگ‌ترین دشمن آنها محسوب می‌شود و جریان مقاومت را در منطقه پدید آورده‌اند به جریان تندروی ساخته شده توسط آمریکا داعش نسبت دهد که اسلام‌هراسی را در دنیا تقویت کند.    در جنگ روایت‌ها چه کردیم؟ حالا در این جنگ روایت‌ها، سینمای ایران شیعی برای روایت صادق از زندگی پدر مکتب جعفری چه کرده است؟ گرچه تلویزیون ایران درخصوص صدر اسلام و حوادث کربلا تولیدات قابل دفاعی داشته و می‌توان به مجموعه‌هایی مانند مختارنامه، امام علی(ع)، معصومیت از دست رفته، ولایت عشق، تنهاترین سردار و... اشاره کرد که هر‌کدام دوره‌ای از تاریخ اسلام را مورد بررسی قرار داده‌اند اما در این بین، جای یک فیلم سینمایی یا سریال در شأن بنیان‌گذار مذهب شیعه، به‌شدت احساس می‌شود.همان‌طور که بر همه روشن است، تاریخ تمدنی غرب بدون وجود آورده‌های علمی مسلمانان قطعا به جایی نمی‌رسید یا دست‌کم این دستاوردهای دانشمندان و عالمان اسلام بود که کتابخانه‌های غرب را تا دوره‌ای از تاریخ پر کرد.طبیعتا تمدن کنونی جهان، ازتلاش ملل گوناگون در طول تاریخ شکل گرفته است وسهم اسلام در پیدایش وتوسعه این تمدن، بیش ازدیگر تمدن‌ها نباشد، کمتر نیست. پرسش اینجاست که آیا سینمای ایران ظرفیت ساخت فیلمی برای بیان این تاریخ را ندارد یا ما با فقر سینماگران دغدغه‌مند و شیعه مواجه هستیم؟   دوران سینمای سکولار گذشته است علوم و تمدن اسلامی از مسیرهای مختلفی به غرب منتقل شد که ترجمه کتب عربی به زبان‌های اروپایی و تدریس و استفاده از کتب عربی که دانشمندان مسلمان آنها را در مراکز علمی نوشته یا ترجمه کرده بودند، بیشترین تاثیر را داشت. شاید این توضیحات برای اثبات اهمیت توجه به اقدامات اساسی امام صادق(ع) و جهاد علمی که او ایجاد کرد، کافی است تا متوجه باشیم که تا چه اندازه پرداخت به زندگی این دانشمند زمان، گردآورنده علوم اسلامی و سپس انتشار آن به سراسر دنیا و حتی تاثیرش بر شکل‌گیری غرب در سینما و تلویزیون اهمیت و جذابیت دارد. مردم ایران مخاطبانی مشتاق به تماشای آثار نمایشی با مضامین مذهبی و دینی هستند.در همین ماه رمضان گذشته واقعا روشن شد که دوران «تلویزیون، رسانه‌ای با ماهیت سکولار است» گذشته و نه‌فقط تلویزیون که سینما نیز تشنه تولیداتی با مضامین ارزشمند است؛ چراکه مخاطب سینمای امروز نیز چنین خواسته‌ای دارد و فیلم‌های دفاع‌مقدس یا انقلابی همیشه در ایران پرفروش بوده‌اند.   جای خالی استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری در سینما می‌توانیم با یک روایت دقیق و جذاب سینمایی، حقانیت شیعه و تاثیراتی را که بر فرهنگ بشری گذاشته، ثابت کنیم و این بار ما به‌عنوان شیعیان ۱۲امامی و باورمند به مهدویت بگوییم غرب چگونه غرب شد و حالا با فاصله از همان دستاوردها امروز به چه نقطه‌ای از اضمحلال فرهنگی رسیده است؟! در حقیقت دوران زندگی امام صادق(ع) را از هر منظری که مورد توجه قرار دهیم، سرشار از قصه‌ها و پیروزی‌های علمی و فرهنگی است که موجب شکل‌گیری دوران طلایی اسلام شد و تمامی این دستاوردها قابلیت نمایشی‌شدن دارد؛ ضمن این‌که امروز که جهان علیه هر نوع استکبار برخاسته و آزادگان مسلمان و غیرمسلمان خواهان برچیده‌شدن رژیم صهیونیست هستند، بهترین فرصت برای بیان وجوه استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری است و سینما باید دست‌به‌کار شود تا در این جنگ رسانه‌ای از موثرترین و فراگیرترین رسانه‌ها، یعنی فیلمسازی برای تولید محتواهایی متناسب با فرهنگ شیعی بهره برد و چه روایتی مهم‌تر و ضروری‌تر از روایت زندگی امام صادق(ع)؟! سینما قصه می‌خواهد،  حادثه و قهرمان نیاز دارد و دوران امام صادق یکی از توفانی‌ترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاش‌ها و انقلاب‌های پیاپی متعددی را تجربه کرده، از جمله قیام خونخواهان امام حسین(ع) و از سوی دیگر در این دوره تاریخی شاهد برخورد مکاتب، ایدئولوژی‌ها و تضاد افکار فلسفی و کلامی هستیم که ناشی از برخورد امت اسلامی با مردم کشورهای فتح‌شده با دنیای خارج است. در آخر این‌که به نظر روایت این دوران طلایی از اسلام شیعی در سینما کمی همت، دغدغه و اسلام‌شناسی می‌خواهد تا فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان سینمای ایران دست‌به‌کار شوند و مدیران سینمایی و صدا‌وسیما را کنار خود ببینند و دست و دلبازانه برای فتح و پیروزی شیعیان، این بار نه مانند صدر اسلام با فدا کردن خون؛ بلکه با تخصیص بودجه کافی، بهره‌مندی از فناوری و استفاده از افراد باسواد و آگاه، آثاری نمایشی تولید کنند و مرزهای فرهنگی و هنری را درنوردند.

دیگر خبرها

  • گام های بسیج سازندگی خراسان جنوبی برای مردمی کردن اقتصاد
  • جلوگیری از رها شدگی پایه و اساس بسیج هنرمندان باشد
  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • فعالیت‌های فرهنگی با پیوست هنری تاثیرگذاری بیشتری بر جامعه دارد
  • آغاز بکار مدرسه ملی روایت در سمنان
  • چهار نکته درباره یک خودکشی خاص در محله امیر اکرم!
  • پشت‌پرده بازخوانی مرگ نیکا شاکرمی توسط انگلیسی‌ها / چهار نکته درباره یک خودکشی خاص در محله امیر اکرم!
  • روایت ندا قاسمی از آسیب دیدگی سعیدآقاخانی در سریال «نون خ» (فیلم)
  • واکنش به بازی شهاب حسینی در آخرین سریالش
  • سریال نون خ ترادژی زندگی هنرمند سیستانی شد